تولدم مبارک

باز هم روزها و ماهها گذشتند و یک سال دیگر بر عمرم اضافه شد دلم نمی خواهد بگویم بزرگتر شدم همیشه از دنیای بزرگترها که همه چیزش رنگ واقعی خاکستری گرفته دوری کرده ام 

سادگیهای درونم را با هیچ چیز عوض نمیکنم، هنوز هم به واسطه عشق تو، روح من رنگین کمانی در پس باران صبحگاهیست که خاکش بوی نمناک مهربانی میدهد باز هم


هرگز تبریک نگفتی

حتی برعکس با نبودنهایت دلم را خونین تر خراشیدی

عشق یکرنگت میان رفاقتها و مصلحتهایت گم شده کاش یکبار برای من فقط همان رخسار عشقت بی وقفه ظهور می کرد

مرد مهربان رویاهایم

مراقب خودت باش

همین


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها