اینروزها  با اینکه بسیار ناخوش احوالم و درد قلبم و سرفه ها امانم را بریده است اما از ذوقم روی ابرها بودم، هم خوشحال بودم و هم حس میکردم شانه هایم سنگین تر شده است، نمیدانم چه حکایتیست که عمه شدن برای من، همیشه توام با حس مسئولیت برای فرد جدید خانواده بوده است، شاید برای همه همینطور است، شاید این حس از کربلا و عمه سادات خانم زینب کبری (س) شروع شده است ❤️

نورا جان دختر قشنگم تولدت برای هممون مبارک باشد و انشااله زیر سایه حضرت حق و ائمه اطهار علیهم السلام فرزند صالح پدر و مادرت باشی عزیز عمه

دلم میخواهد خانم شدنت را ببینم، عجب دختری باشی شما که مادرت اینقدر خانم و صبور و پدرت اینقدر رئوف و مهربان است، داداش امین عزیزم فرزند کوچک خانواده، هنوز هم فکر اینکه تو پدر شدی اعماق قلبم را از خوشحالی می لرزاند❤️

 

انشااله به نظر خانم فاطمه زهرا (س) دامن همه خانم ها که دلشان نی نی می خواهد سبز باشد، هیچ حسی بالاتر از احساس مادر و یا پدر بودن، نیست. 

 

نورا    

۱۴۰۲/۰۵/۳۰

ساعت ۸:۰۶ صبح 

ببین چقدر خاطرت برای عمه عزیز است که با این حالش، تک تک ثانیه ها را در بیمارستان منتظر آمدنت بودم، پنجشنبه غروب هم که از تو جدا شدم همان لحظه دلم برایت تنگ شد عزیزدلم، دختر آرام و دلنشینم 

اولین نگاهت را در عمق چشمانم به یادگار نگاهداشته ام

❤️❤️

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها